علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

هنر های جدید

جدیدا یاد گرفتی صلوات بفرستی. وقتایی که تو جمع بودیم و صلوات می فرستادن تو هم  خوب گوش می دادی و خوشت می یومد. خلاصه باهات تمرین کردم و دست و پا شکسته می گی. البته اللهم اولش رو سر خود حذف کردی و میگی: "صل عیی اممد آل اممد" وقتی می بینی فاطمه یا زهرا شعر می خونن خیلی هیجان زده می شی و نهایت تلاشت رو می کنی تا تو هم شعر بگب و قربونت برم تا حالا همین صلوات رو خوب یاد گرفتی. و همش همین رو بلند بلند می گی و از اونا می خوایی ساکت بشن... می خوام شعرای جدید و سوره های کوچک یادت بدم... ...
28 فروردين 1392

تولد سه سالگی

امسال چون تولدت تو دهه فاطمیه بود جشن نگرفتیم. چند تا کادوی اسباب بازی و وجه نقد گرفتی که با دیدن هر کدوم کلی ذوق کردی و دویدی و چرخیدی و جیغ زدی . خیلی جالب بود. روز تولدت هم بردیمت آتلیه. کاری که سه ساله می خوام انجام بدم و نمی شه. خوب ایستادی و البته ژست هایی که عکاس می گفت رو تغییر می دادی و تو ذهنت همش به این نورها فکر می کردی و دنبال یه فرصت بودی عکاس بره بیرون و بری کنجکاوی هات رو انجام بدی.. من فکر نمی کردم بند بشی. چون قبلا یه عکس 3در4 واسه پاسپورتت به سختی گرفته بودیم. هر موقع گرفتم عکسا رو اینجا می ذارم.
24 فروردين 1392
1